امروزه نتایج تخریب محیط زیست و اثرات بیتوجهی به آن آنقدر بدیهی و مسلم شده است که نوشتن و سخن گفتن از آن کاری سهل و ممتنع به نظر میآید. هرگاه که میخواهید در این باب چیزی بنویسید یا سخنی بگویید ملاحظه میکنید که تقریباً همگان همه چیز را در این مورد میدانند ولی وقتی رفتار همگانی و اوضاع محیط زیست کشور و جهان را میبینید گویی که خیلیها در این مورد هنوز چیزی نمیدانند و شما به عنوان یک ناظر بیرونی که نتایج رفتار دیگران را مشاهده میکنید به این باور میرسید که هنوز خیلی جای گفتن و نوشتن در مورد مسأله محیط زیست وجود دارد و هرچه در باب اهمیت آن گفته شود باز هم کم است. مقصود از این یادداشت بیان اهمیت یا چگونگی حفظ محیط زیست نیست بلکه هدف طرح یک پیشنهاد است که به وسیله آن بتوانیم توصیههای متخصصین در زمینه حفظ محیط زیست را بهتر اجرا کنیم.
من اما از دیدگاه یک فعال اجتماعی حفظ محیط زیست را به عنوان وظیفهای اجتماعی برای تک تک افراد جامعه و هم مسئولیت سازمانی برای نهادهای اجتماعی میدانم و اعتقاد دارم که باید در تمام سطوح اجتماعی(فرد، خانواده، مدرسه، دانشگاه، نهادها و سازمانها و... ) به این موضوع به عنوان یک اصل پذیرفته شده و بدیهی که همگان موظف به رعایت و ترویج آن هستیم نگاه شود.
از سوی دیگر هر باور ذهنی یا هر گونه فعالیت اجتماعی که بخواهد در سطح کلان جامعه و در تمام شئون زندگی اجتماعی تأثیرگذار و ماندگار شود باید نهادمند شده و اقدامات خود را در قالب تشکیلات منسجم دنبال کند پس این اصل یا باور که «نوع بشر برای تداوم حیات و حفظ نسل خود موظف به حفظ زیست بوم و طبیعت خویش است» نیز برای عملیاتی شدن و ماندگاری نیازمند وجود قوانین حمایتی لازم و نهادهایی است که مدافع و مروج آن درجامعه باشند، این قوانین و نهادها در طول زمان و بر اساس مقتضیات اجتماعی هر جامعه معمولاً به دو شیوه ایجاد میشوند یا توسط دولتمردان و در قالب قوانین مصوب مجلس یا سازمانهای دولتی و به صورت دستوری از بالا به پایین یا سازمانها و نهادهایی که خاستگاه مردمی دارند و از نیروهای داوطلب مردمی و بدنه اجتماعی جامعه شکل گرفته و شروع به فعالیت میکنند و بر اثر فعالیتهای مفید و مؤثر خود به مرور زمان جایگاه اجتماعی خود را تثبیت کرده و استوار بر پایههای فرهنگی، باورهای ذهنی یا شبکه ارزشهای اجتماعی مردم ماندگار میشوند.
از آنجا که محیط زیست یک موضوع عمومی و فراگیر و غیر سیاسی و متعلق به همه افراد جامعه است میتوان گفت که شکلگیری و توسعه هر کدام از ساختارها و تشکیلاتی که ذکر شد(سازمانهای دولتی یا تشکلهای مردمی) در این رابطه خوب و مفید بوده و همکاری بین آنها نیز باعث هم افزایی و اثرگذاری بیشتر خواهد شد.
با این پیش فرض که همگرایی نهادهای مردمی و سازمانهای دولتی با موضوع محیط زیست یک اتفاق خوب و شاید هم تا حدودی ضروری است میتوان استدلال کرد که تشکیل نهادها و تشکلهای دانشجویی که جمعکننده نیروهای جوان و پر نشاط و فارغ از دغدغههای مادی و سیاسی هستند میتواند حلقه واسط و نقطه اتصال بین نهادها و سازمانهای دولتی و بدنه اجتماعی باشد. تشکلهای دانشجویی در زمینههای هنری و فرهنگی و سیاسی و غیره پدیدههای جدیدی نیستند و از مدتها قبل در دانشگاهها وجود داشتهاند حتی برخی از نهادهای اجتماعی و احزاب سیاسی نیز شاخههای دانشجویی و جوانان دارند.
از گذشته تا اکنون استفاده از پتانسیلهای جوانان و دانشجویان یکی از متداولترین روشهای فعالیت اجتماعی بوده و در این زمینه یعنی امور اجتماعی و امدادی و امور خیریه نیز شاهد حضور تشکلهای دانشجویی خود جوش یا دولت ساخته در جامعه و بعضی از دانشگاهها هستیم(از جمله سازمان جوانان هلال احمر، سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی، شاخه جوانان احزاب و... ) البته امروزه تعداد معدودی تشکل محیط زیستی به صورت داوطلبانه و با امکانات محدود توسط دانشجویان در دانشگاهها تأسیس شده و با همان امکانات اندک مشغول فعالیت هستند.
جهت برخورداری هر چه بیشتر از پتانسیلهای دانشجویی(یا دانشآموزی)و سایر نیروهای داوطلب جوان در زمینه حفظ محیط زیست و هم به منظور تقویت ارتباط سازمان حفاظت محیط زیست با شهروندان و جامعه ضرورت دارد که سازمان حفاظت محیط زیست کشور نیز تشکیلات متناسب با آنان را در داخل این سازمان ایجاد کند، این ساختارها میتوانند به شکل سازمان دانشجویی، یا شاخه دانشجویی که به طور مستقل یا نیمه مستقل از سازمان مادر تغذیه میشوند به وجود آیند.
لوازم کارکردی و فواید این نوع از تشکیلات برای اهل فن و کارشناسان بسیار بدیهی و آشکار است و در اینجا نیاز به توضیح ندارد. بنابراین تأسیس شاخههای جوانان (دانشجویی) در دانشگاهها و دانشآموزی در مدارس به عنوان یک ضرورت و یک پیشنهاد پیش روی سازمان حفاظت محیط زیست قرار دارد. در خاتمه نیز متذکر میشوم که تقویت بیش از پیش این تشکلها با حمایت مستقیم از طرف سازمان حفاظت محیط زیست، وزارت خانه های علوم و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دانشگاه آزاد و تشکیل کانونهای فراگیر دانشجویی محیط زیستی در کلیه دانشگاههای کشور و ایجاد بستر مناسب برای همگرایی و تشکیل اتحادیه سراسری این کانونها میتواند عامل هم افزایی نیروها و ایجاد وحدت رویه در توسعه و ترویج فرهنگ حفظ محیط زیست با استفاده از نیروهای دانشگاهی در جامعه باشد.
با اندكي اضافه و تلخيص برگرفته از روزنامه ايران، سال بيست و يكم، شماره 6024، پنجشنبه 19 شهريور 1394 ، صفحه16